تشنگی کشت مرا جرعه ی آبم بدهید
تشنه ام وای اگر آب به دستم نرسد
دست کم آب ندادید سرابم بدهید
سال ها هست که این شهر به خود مست ندید
عقل ارزانی تان باد شرابم بدهید
درد عشق است که جز مرگ ندارد مرحم
چوبه ی دار مهیاست طنابم بدهید
خواب تا مرگ،کسی گفت فقط یک نفس است
قسمتم مرگ نشد فرصت خوابم بدهید
گفته بودید که هر جرم عذابی دارد
عاشقی جرم بزرگی ست عذابم بدهید
سلام.... له کردم یا نکردم... له شدم یا نشدم... مهم نیست.. مهم اینه طعم تلخ توهین رو چشیدم....
میخوام بنویسم... تا یک ساعت پیش خواستم دیگه ننویسم.. اما الان که یه توهین های جالبی بهم شد.. میخوام مرررد باشم و بنویسم... اگه مررردی پای حرفت وایسا و بیا دوباره بین بچه ها...
همه منو میشناسن... میدونن پسر خوبی هستم یا بد.. همه منو ندیدن ولی... بهم اعتماد دارن...
میفهمی؟ ندییییده اعتماد دارن.. میدون رو خالی نمیکنم... دوباره مینویسم... دلت رو شاد نمیکنم و نمیرم...
این واسه قولی که بهتون دادیم...:
صفحه قبل 1 صفحه بعد